ذبح اصالت تئاتر در پلتفرم های نمایش خانگی! | جهان محتوا

شخص خوب
نمی خواهم به مصاحبه های متعددم با هنرمندان درجه یک تئاتر در دوران سردبیر و خبرنگار روزنامه نسیم صبا و سایت تئاترمان اشاره کنم، اما از آغاز دهه هشتاد و غلغلک دادن خاطره تاریخی به عنوان بخشی از آن صحبت می کنم. اهالی فرهنگ و هنر و سینما و تئاتر، دوره ای را می گویم که حضور بازیگران تئاتر در تلویزیون نه تنها زشت بود، بلکه اساساً در مصاحبه های مختلف، بازیگران اکنون در بسیاری از شبکه ها از تریبون های نمایش خانگی، مانع از ورود دیگر بازیگران تئاتر به تلویزیون شدند! اتفاقی که اکنون رخ داده این است که نه تنها تلویزیون رسمی کشور، بلکه شبکه های مغفول مانده در برنامه های خانگی، مامان و ملیجه به بازیگران جوان و پیر تئاتر تبدیل شده اند که دو پاسخ دردناک معیشت و تحول فرهنگی مغفول مانده است. اولین دلیل فرار نمایشنامه نویسان از اجرای دقیق متون کلاسیک جهان است. با بهانه های واهی و دهان پر، مانند تفسیر آزاد از متن نمایشنامه یا نمایشنامه خاصی که خود نتیجه ناتوانی در اجرای نمایشنامه های وفادار به اصالت متن نمایشنامه است. داستانی که تفسیر آزاد تبدیل به یک گریز و گریز شده است، به طوری که اهالی تئاتر از اجرای صحیح متن اصلی نمایش امتناع می ورزند و با دیالوگ های فی البداهه و بعضاً نقدهای سیاسی و اجتماعی فی البداهه من، ژستی لیبرال است. و یک هنرمند خلاق و با استفاده از حجم خنده حضار، پس از مدتی در یکی از تریبون های خانگی، جلوی دوربین می روند و به اصطلاح بدون اینکه خاک صحنه را بخورند، دیالوگ را جلوی او می گویند. دوربین گران تر است.
به گزارش بخش فرهنگی پایگاه خبری آنها، از سوی دیگر، بازیگران پیشکسوتی که از وجود بازیگران رنگین پوست در سینما و تلویزیون انتقاد میکنند، برخلاف منطق دو دهه پیش حرکت کردهاند و از میانهگرایی به دیگ سکوها تنزل دادهاند. نام بازیگران پیشکسوت به قدری معتبر و قابل احترام است که نویسنده حتی جرأت نمی کند یکی از آنها را مثال بزند. اما حق با آنهاست! حتی کرونا، گرانیها و استیصال اجتماعی منتقدان، شاید بهانهای برای سیاهکردن سالنها بود، به طوری که تعداد عوامل پشت صحنه از تعداد بازیگران بیشتر بود! اما پس از کرونا، با افزایش شگفتانگیز قیمتها، کمبود معیشت، عدم رشد قیمت بلیت و ناامیدی مجروحان از خانهنشینی، مهاجرت بازیگران تئاتر به سکوها بیش از پیش افزایش یافت. دیگر بدون زشتی، تئاتر در مقابل غرفه های سینمای خانگی به زانو در آمد. از آنجایی که پلتفرم های ارائه خانگی رشد کرده و متنوع شده اند، متخصصان دارند، ارائه دهندگان دارند و بر اساس تبلیغاتشان چیزهای جالبی برای گفتن دارند. حالا اگر غزل حافظ اشتباه خوانده شود، شورای انقلاب فرهنگی هم در تمامیت ادبیات شکست خورده است. و چه برسد به ادبیات نمایشی که به گفته خودش شاید زیرنویس و منحرف باشد! اما تلخ ترین حقیقت دنیا این است که در کشوری مانند انگلستان، آثار دقیق و اصیل برنارد شاو شاید بیش از یک قرن است که توسط همین خانواده به نمایش گذاشته شده است و در فرانسه، بدبختان هوگو نسل به نسل منتقل می شود. به گونه ای که کوزت بیست ساله است . در همان برنامه، دو دهه بعد، او می تواند نقش فانتین را بازی کند که زمانی توسط مادرش در همان مجموعه نمایش ایفای نقش می کرد و این نمایش همچنان ادامه دارد، اما آنچه در سه دهه گذشته در کشورمان شاهد آن بودیم، برداشت ها بود. آزادی به جای تجارت عظمت به عنوان هملت، اتللو و جنایت و مکافات اجرا می شود.
خلاصه همه چیز تبدیل به هیاهو و شوخی های فی البداهه می شود به گونه ای که رستم در یک عمل سهراب را به دلایل اخلاقی (!) نمی کشد و برایش عروسی ترتیب می دهد (البته این نوع تجسم آزاد را در کارتون دیدیم) و به طور خلاصه صحنه به نفع معرفی چهرههای آبخور به سینمای خانگی پر از بداههگویی و راجاهایی که از دام ارجاعات به نام برداشت بیدهان فرار میکنند، سکوها به عنوان یک ماشین بازیگر عمل میکنند. تلخی ماجرا در این است که در دو دهه گذشته هیچ اثری از شکسپیر، داستایوفسکی، چخوف و نمایشنامه های کلاسیک به طور مستمر به نمایش در نیامده است و افراد کمی مانند داریوش مودبیان و اکبر جینجر یا در زمین مانده اند. یا نظریه پردازان با انتشار کتاب و سوابق ترجمه، سر خود را گرم می کردند و به تشنگی آنان پاسخ می دادند. بچه های ما باید کار دقیق متون نمایشی کلاسیک را کجا ببینند؟! هیچ جایی ؟! ما خوش شانسیم که حداقل یک بار در نمایش رادیویی یا در همان صحنه نمایش یک کلاسیک دیده ایم! البته جنبه فرهنگی ماجرا چنان است که به مدد حافظه کوچک تاریخی جامعه، ادبیات نمایشی ما در انحطاط هولناکی فرو رفته است و در این جزیره برمودا متن های اصلی حل می شود، ابتذال جلوه می کند و کنایه آمیز است. آشکار می شود، حتی اگر هر از چند گاهی عکس برخی از بازیگران با بابک زنجانی در گوگل دیده شود، از امتیازات هنرمند محسوب می شود! اما طرف دیگر سختی زندگی است. بازیگران یک نمایش، در یک سالن راحت یا حتی یک سالن واحد چقدر خوب هستند، حتی اگر یک ماه روی صحنه باشند و هر شب مصاحبه کنند؟ چقدر حقوق می گیرند؟ چند نفر می توانند برای عشقشان بمیرند؟ اون هم با این سینه ها از کرونا خسته شدی؟ معیشت و دست های نامرئی رابطه در ایوان مشرف به تلویزیون، بازیگران پیر و جوان به روی صحنه نمایش خانگی رانده می شوند و برنده کیست؟ فروشندگان تبلیغات. آیا می دانید قیمت یک کیلو چیپس در حال حاضر معادل یک کیلو گوشت بره است؟ و باز هم، آیا میدانستید که تماشاگران خانگی، وقتی جام جهانی با تلفنهای همراهشان روی زمین است، میتوانند همان چیپسها را به صورت عمده بخرند و بازیگران صحنه را با لباس زیر به شکلی خندهدارتر و نزدیکتر به خانه تماشا کنند؟!