خبر

اطلاعات نوشت: بیکاری ساختاری موریانه اقتصاد


شفقنا- روزنامه اطلاعات در سرمقاله امروز خود با عنوان«بیکاری» به قلم علیرضا خانی این گونه آورده است:

بیکاری یکی از اصلی‌ترین معضلات اقتصادی است که در اقتصادهای توسعه‌نیافته نمود دوچندان دارد. بیکاری از آن حیث قابل اهمیت و توجه است که به تبع خود، بر پارامترهای دیگر اقتصادی و نیز اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تأثیرگذار است. بیکاری باعث کاهش قدرت خرید بخشی از جامعه می‌شود. کاهش قدرت خرید به معنای ضعف بنیه اقتصادی بخشی از جامعه است. این امر از یک سو می‌تواند به کاهش میزان خالص خرید کل در جامعه اثر بگذارد که خود به خود موجب پایین‌آمدن گردش پولی می‌شود.اما از دیگر سو، کاهش قدرت خرید لامحاله به رو آوردن بخشی از افراد به شیوه‌های غیرمتعارف برای تأمین نیازهای خود می‌انجامد. این اتفاق را در علوم اجتماعی به ناهنجاری، آسیب اجتماعی و جرم تقسیم‌بندی می‌کنند. ناهنجاری شکل ابتدایی آن و جرم حد نهایی آن است.
بیکاری همچنین در مقیاس کلان منجر به نارضایتی اجتماعی و نهایتاً نارضایتی سیاسی می‌شود که می‌تواند به شقوق مختلف اعتراض، از اعتراض آرام تا اعتراضات ناآرام منجر شود.

دانشجویان رشته آمار معمولاً در ترم اول با این جمله حکیمانه روبرو می‌شوند که ما در عالم سه نوع دروغ داریم، دروغ معمولی، دروغ شاخدار و آمار!‌

درباره آمار بیکاری در ایران، اعداد و ارقام متفاوتی ارائه می‌شود. اما طبق آمارهای رسمی نرخ بیکاری کل در حدود ۱۰ درصد، نرخ بیکاری جوانان در حدود ۲۵ درصد و نرخ بیکاری زنان جوان در حدود ۳۱ درصد است. درباره نحوه محاسبه نرخ بیکاری اختلاف نظر وجود دارد، در محاسبه نرخ اشتغال و بیکاری ایران، همه کسانی که حداقل یک ساعت در هفته کار کنند را شاغل می‌دانند و کسانی که کمتر از یک ساعت در هفته کار داشته باشند در آمار بیکاری می‌آیند. همچنین بیکار کسی است که در هفته آمارگیری و سه هفته قبل از آن در جستجوی کار باشد و نامش را در فهرست جویندگان کار ثبت کرده باشد.

بنابراین چنانچه تعریف اشتغال را تغییر دهیم، جمعیت انبوهی از کسانی که اکنون در زمره شاغلان هستند به لیست بیکاران می‌پیوندند. به همین روی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آبان ماه گذشته آمار متفاوت و احیاناً درست‌تری از بیکاری و اشتغال ارائه کرد. براساس آمار آقای عبدالملکی، از میان جمعیت فعال کشور حدود ۴ر۲ میلیون نفر بیکار، ۲ر۲ میلیون نفر دارای اشتغال ناقص یا ناپایدار، حدود ۲ میلیون نفر ناامید از یافتن کار در کشور داریم. همچنین ۷ر۹ میلیون نفر با اشتغال کم درآمد سر می‌کنند و ۵ر۴ میلیون نفر اشتغال غیررسمی دارند که مشمول بیمه و بازنشستگی نیستند.

اقتصاد دانان چند نوع بیکاری را از هم تفکیک کرده‌اند، بیکاری اصطکاکی، نوعی از بیکاری است که افراد بین از دست دادن یک شغل تا به دست آوردن شغل دیگر دارند. بیکاری فصلی را کسانی دارند که در فصل یا فصولی از سال بیکار می‌شوند مانند کارگران ساختمانی یا کشاورزان. بیکاری پنهان، وقتی است که شخصی به کاری مشغول نیست اما منبع درآمدی دارد و احساس نیاز به کار ندارد. مانند کسانی که خانه یا ملک یا اتومبیل یا مغازه‌ای را اجاره داده‌اند و کار نمی‌کنند. بیکاری ادواری زمانی رخ می‌دهد که رکود گریبان کشور را می‌گیرد و عده‌ای برای دوره‌ای بیکار می‌شوند.

بیکاری ساختاری زمانی رخ می‌دهد که ساختارهای اقتصاد دچار مشکل است؛ سیاست‌های دولت‌ها ناکارآمد و برنامه‌ریزی‌ها نادرست است و سرمایه‌گذاری در اقتصاد انجام نمی‌شود.

به نظر می‌رسد بیشترین بیکاری در اقتصاد ایران بیکاری ساختاری است. اما در اقتصادهای بسامان‌تر نیز گاهی بیکاری افزایش می‌یابد. عوامل متعددی در این رخداد دخیلند که از جمله مهمترین آن‌ها افزایش جمعیت، اتومانیزه شدن صنایع و نیاز کمتر به نیروی انسانی و عوامل پولی و مالی نظیر کاهش سرمایه‌گذاری یا افزایش نرخ بهره است.

یکی از دلایل افزایش بیکاری در کشورهای در حال توسعه، تربیت افراد به اصطلاح «بیش از حد لازم ماهر» است. گسترش آموزش عالی و دانشگاه های خصوصی از یک سو باعث می شود افراد با هدف بیشتر کردن شانس کاریابی خود به ادامه تحصیل تا سطوح بالاتر رو آورند اما پس از فارغ التحصیلی به خاطر نیافتن کارمناسب مجبور شوند کارهای پایین تری را – که اساسا نیاز به آن میزان از تحصیلات ندارند – را بپذیرند. در آن سو، جامعه کارفرما هنگام به‌کارگیری و استخدام نیروی کار به گذشته کاری او به‌عنوان علامتی از کیفیت وی نگاه می‌کند.

جامعه کارفرما فرض را بر این قرار می‌دهد، کسی که درگذشته مشاغل سطح پایینی را پذیرفته احتمالاً دارای کارایی و مهارت کافی برای انجام کارهای درخورمدرک تحصیلی خود نیست؛ مطالعات تجربی نشان می‌دهند که ناکامی‌های دوره گذشته در بازار کار می‌تواند اثر منفی قابل‌لمسی در موفقیت فرد در آینده شغلی او در این بازار داشته باشد. این وضع در ایران کاملا مشهود است. از یک سو کسانی با هدف کسب درآمد در مقیاس گسترده به راه اندازی انواع دانشگاههای خلق الساعه مبادرت کردند و از دیگر سو ، خیل عظیم دیپلمه های بیکار با رویای دست یافتن به فرصت شغلی در این دانشگاهها تحصیل کردند. نتیجه آن شده است که اکنون طبق آخرین آمار رسمی بیش از ۴۰ درصد بیکاران را فارغ التحصیلان دانشگاه تشکیل می دهند.

به هرحال بیکاری موریانه اقتصاد است و بدترین نوع بیکاری همان بیکاری ساختاری است. آنچه مهم است اینکه بیکاری، فارغ از اینکه از چه عواملی منتج شده باشد، عوارض و آسیب‌هایی دارد که چون موریانه بدنه جامعه را می‌خورد، اجتماع را با انواع آسیب‌ها و ناهنجاری‌ها مواجه می‌کند و فرهنگ را به انحطاط می‌کشد. باید با هر ابزار ممکن به مقابله با آن برخاست.



Source link

تیم جهان محتوا

ما برای خلق محتوایی بدیع، جذاب، جامع و مفید تلاش می کنیم❤.

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا